-439- زخم باز
دوشنبه, ۲۴ مرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۴۵ ب.ظ
آخرین مطلبی که نوشتم برای بیست و هفتم تیره. حدود یک ماه می شه که چیزی ننوشتم درحالیکه هزاران دغدغه ذهنی داشتم و دارم. بارها تو دفترم جزء کارهای روزانهم نوشتم وبلاگ اما نیومدم سمتش. راستش رو اگر خبوام بگم تصورم اینه که اگر بیام و شروع کنم به نوشتن شبیه باز کردن زخمیه که قراره خونهای زیادی ازش بره. میترسم شروع کنم به نوشتن و گریهم بند نیاد برای همین مدام به تاخیر میاندازمش. اما دلتنگ نوشتنم. باید فردا بیام و بنویسم. زودتر از اینکه خیلی دیر بشه. حتی اگه خونریزی روحی کنم.
- ۰۱/۰۵/۲۴
رفیق بیکلک، نوشتن.
بهش اعتماد کن. (حتی اگه منتشر نکنی.)