-425- تکهپاره
در حا خوندن کتاب امپراطوری نشانههام، خیلی هم نمیخوام دربارهش حرف بزنم، اما دلم خواست بخشهاییش رو این جا ثبت کنم، شاید بشه بعدتر دوباره برگشت سمتش و به شکل دیگهای نگاهش کرد. رولان بارت که معروف به نشانهشناس ادبیه این بار سعی کرده با یک رویکرد نشانهشناسانه یک نگاه نسبتا انسانشناسانه به فرهنگ ژاپن داشته باشه، این فرهنگ ژاپن هم در نظرش فرهنگ ژاپنی خیالیه، در واقع منظورش این نیست که ما اینجا داریم درباره معناهای عمیق ژاپنی صحبت میکنیم، صرفا نگاهش به قول خودش برای فهم نمادین چیزهااست در تفاوت با فرهنگهای غربیتر.
رولات بارت وقتی داره درباره چاپستیکها و یا همون چوبکهایی که ژاپنیها باهاش غذا میخورن حرف میزنه و نشانهشناسیشون میکنه به چند تا نکته جالب اشاره می کنه. مثلا اینکه مواجهه شرقیها، ژاپنیها در برابر فرهنگ غربی نشوندهنده یک نوع تواضع به غذا است، این یعنی چی؟ یعنی کاری که چوبکها با غذا میکنن یک گونهای از احترام به غذا رو داره، چراکه اصلا اونها رو تیکه تیکه نمیکنه، ضربه نمیزنه. مثالی هم که ازش استفاده میکنه رفتاریه که مادرها موقع به آغوش گرفتن فرزندشون دارن. یعنی یک فشار(به معنای عملی کلمه) و نه یک ضربه! در واقع اونها غذا رو شکاف نمیدن، برش نمیزنند، نمیإرند اگر هم تمایل به کوچکتر کردن تکهّا داشته باشن سعی میکنن دنبال شکافهای درونی بگردن نه اینکه مثل فرهنگ غربی اون رو تکهتکه و زخمی کنن نکته جالبتر اونجاست که چوبکها تنها یک وسیلهان برای تغذیه و حرکاتی مثل برش و سوراخ کردن و تکهتکه سازی فقط موقع آمادهسازی غذا اتفاق می افته که این هم خودش به عنوان مناسکی از قربانی اولیه و کشتار غذا درک میشه و در مرحله بعد که خوردن غذا است دیگه خبری از خشونت نیست!
یک جای دیگه از کتاب هم درباره اهمیت نمادین غذا از یک نوع غذا حرف میزنه به نام سوکیاکی، این نوع غذا طبخ عجیب و غریبی نداره، در واقع همهچیز در طول مراحل اتفاق میافته، همزمان که در حال آمادهکردنشی داری ازش تغذیه میکنی و هیچ اولویتی هم برای غذا نیست، به این معنا که اول این جزء از غذا خورده بشه و بعد نوبت قسمت دیگهایه، انگار همهچیز بر مبنای یک الهام اتفاق میافته، همه چیز در کنار هم و در یک رده وجود دارن.
- ۰۱/۰۶/۲۶