آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.
مدام میدوی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...
با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد...

بایگانی
نویسندگان

-388- تو هم ز روی کرامت.

پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۴۰۰، ۱۰:۵۴ ق.ظ

 

کاش چیزهای بیشتری برای گرمای قلب وجود داشت و کارهای کم‌تری برای تحویل‌دادن و محبت‌ها درست دریافت می‌شد. کاش همه‌چیز خلوص داشت. کاش من اونی بودم که باید و کاش وقتی که باید از خوشحالی بمیرم از غم مچاله نمی‌شدم توی تخت و کاش واقعا همون‌طور که ساجده گفت من شبیه اون جوونه بودم. کاش واقعا یه جوونه سبز تازه بودم، همون‌طور که دیده می‌شم. همون‌طور که بارها بهم گفتن . کاش ماجده به جای بودن توی قطار مشهد دوباره برمی‌گشت توی اون آشپزخونه‌ی مدرسه و خاطره تعریف می‌کرد و من قلبم روشن می‌شد.

 

پ.ن: دیروز توی کافه حیاط شماره ۶۵ ساجده این رو از توی لیمونادش دراورد و گفت این شبیه فاطمه نیست؟ و زهرا گفت نه شبیه فاطمه نیست. شبیه آسوعه! 

ضمیمه: آهنگ i was here - he and his friends

  • آسو نویس

نظرات (۲)

  • یاس ارغوانی🌱
  • منم همین حسو دارم :( فکر میکنم اصلا شبیه یک نهال و جوونه نیستم حس پژمردگی وجودمو رها نمیکنه.

    پاسخ:
    دل باور نمی‌کنه.

    جدی اسمتون آسو عه ؟ :)))

    فکر میکردم مستعار باشه :")

    پاسخ:
    اسمم فاطمه‌س مستعار آسوعه :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی