آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.
مدام میدوی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...
با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد...

بایگانی
نویسندگان

-372- عاقل شو دیوونه؟

پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۱ ق.ظ

داداشم یک عروس هلندی داره که مال خودش نیست و قرار شده یه مدت ازش نگهداری کنه و بعد به صاحبش پس‌ش بده، یه مدت توی خونه‌ی ما مونده بود و یه مدت توی خونه خودشون اما نگهداری ازش راحت نبود، برای همین با خودش برد محل‌کارش و چند ماهی بود که اون‌جا بود. دیشب آوردش خونه و گذاشتش توی حیاط. داشتم می‌پرسیدم چرا آوردتش خونه و می‌گفت یه یاکریم اومده و پشت پنجره محل‌کارشون لونه کرده و بعد چند وقت رفته و این شروع کرده بال و پرشو کندن و انگار که عاشق شده، غذا نمی‌خوره و مدام جیغ می‌زنه. آوردتش خونه که حالش بهتر بشه. 

نمی‌دونم، نمی‌دونم این دراما چیه که هیچ‌کس ازش در امان نیست. تا صبح براش غصه خوردم، تا صبح براش گریه کردم و قلبم سوخت. قلبم آروم نمی‌شه. مطمئنم به این زودی قلبم آروم نمی‌شه.

  • آسو نویس

نظرات (۱)

آخ...!

پاسخ:
واقعا قلبم تیکه‌تیکه‌س.
واقعاً تیکه‌تیکه‌س.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی