آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.
مدام میدوی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...
با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد...

بایگانی
نویسندگان

-326- شما معجون طی‌الارض ندارین؟

دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۱۰ ق.ظ

«...اگه رفتی از این شهر، دست منو هم بگیر و ببر...»

  • آسو نویس

نظرات (۲)

والا اگر این معجون رو داشتم، یک جا ساکن

نبودم، ولی شما که نامحرمید ولی با یک

خودکار واسط پلاستیکی بله پلاستیکی

شما را همسفر خودم می کردم.

ولی زهی خیال باطل.

دست منم بگیر اگه دستت رو گرفت، مرسی.

پاسخ:
اگه معجونش بود برای تو هم می‌گیرم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی