آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.
مدام میدوی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...
با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد...

بایگانی
نویسندگان

-314- دیس ایز می؟

يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۲ ب.ظ

دیروز فاطمه یه چیزایی بهم گفت از باگ‌هام و ناتوانی‌های روحیم. راست می‌گفت، همه‌ش رو راست می‌گفت. این روزا من بیشتر می‌فهممچقدر ایده‌های قشنگ و حرفای قشنگی که می‌زنم در عمل سخته، چقدر توانایی روحی می‌خواد، چقدر حرکت می‌خواد و زور ادامه دادن. یه لیست خوب از باگ‌هام آماده کردم، از چیزایی که باید اصلاحشون کنم، باید براشون تلاش کنم، اما همین الآن که دارم این متن رو می‌نویسم و سرکلاسم، نتونستم تمرین کنم، نتونستم خودم رو بروز بدم و حرفمو بزنم، نتونستم چیزی که بلد بودم رو بگم چون ترسیدم، ترسیدم از این‌که خودم رو در معرض دیده شدن قرار بدم و جاج بشم. زورم نرسید. اما کاش تمرین کنم، کاش این قدما رو برای اصلاح خودم بردارم که دفعه بعد مثل یه ماه پیش این‌طوری با باگ‌هام تنها نمونم.

.

.

.

زهرا وسط کلاس بهم پیام داد و گفت تو می‌دونی جواب این سوالو، بگو، بگو و نمره رو بگیر. دیر دیدم و نگقتم، اما قلبم گرم شد از این که رفاقت مگه چیزی جز اینه؟ که وقتی می‌ترسی یکی هل‌ت بده؟ وقتی نمی‌تونی یکی بگه می‌تونی و رشد تو براش مهم باشه.

.

.

دو سال پیش توی چنین روزایی هم من این اتفاق رو تجربه کردم، سر کلاس ادبیات، فاجو دستمو به زور گرفت بالا و گفت فاطمه بلده جوابشو و مجبورم کرد حرف بزنم و درست گفتم.

.

.

الآن که به آخر کلاس رسیدیم استاد داره همون مثالی رو برای پاسخ به سوال می‌زنه که من می‌خواستم بگم و درست بود. از دستش دادم، مهم‌ترین فرصتای تمرین رو همین‌طوری از دست می‌دم. این چیزیه که هست، این حقیقت منه، ترس ترس ترس.

  • آسو نویس

نظرات (۲)

  • فاطمه ‌‌‌‌
  • وای منم خیلی وقتا سر کلاسا اینطوری شدم :(( بدترین چیزم وقتیه که می‌بینی جواب درستو می‌دونستی و می‌گی کاش می‌گفتم! این مورد رو خیلی درک می‌کنم، امیدوارم بتونیم درستش کنیم.

    پاسخ:
    دقیقا این خیلی مصداق دقیقیه.

    مصداق های کوچیک نشون دهنده ضعف های بزرگ.

    پاسخ:
    دقیقا همین!!!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی