-265- این صاحبنا؟
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۲۹ ق.ظ
پارسال چنین شبی آزاد و رها وسط حیاط فرزانگان به واسطهی هیئت عقیلهی عشق میچرخیدم و هر از چندگاهی به آسمون شفافش نگاه میکردم و سعی میکردم عمیقتر از همیشه نفس بکشم و امشب توی خونه خودمو مچاله کرده بودم و کمیل میخوندم.
[...اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاَّءُ...]
رحم کن به کسی که سرمایه اش امید و اسلحهش اشکِ ریزان است.
- ۹۹/۰۱/۲۱
یاد شب مدرسه افتادم و دردم اومد.