آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.
مدام میدوی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...
با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد...

بایگانی
نویسندگان

-215- سنجش و مشتقاتش

سه شنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۸، ۰۶:۳۰ ب.ظ

《من باز نشستم یه دور گریه کردم.》
اون روزی که جواب نهایی کنکور اومد و من به‌صورت غیرمنتظره و بی‌ربط به رتبه‌م یه چیز دیگه قبول شدم پیش فاطمه بودم.انتخاب رشته‌ی اشتباه اون، نتایج من..تا چند لحظه خونه رو به خلسه برد و انقدر همه‌چیز عجیب بود که من حتی ناراحت هم نبودم.مغزم باور نمی‌کرد همچین چیزی رو..دو سه ساعت گذشت من بودم و فاطمه دقیقاً تو یکی از سخت‌ترین حالتایی که می‌تونستیم باشیم و با هم بودیم همین باعث شد قلبمون فشرده نشه و تهش هم با شوخی و خنده همه‌چیز رو برگزار کنیم.
دنبال سهمیه‌ی مدالمم و اعتراض زدن به نتایجی که هیچیش منطقی نیست، این پسر(داداشم) می‌گه چرا فرم سهمیه‌ت رو پر نکردی تو که می‌دونی هیچی قابل اعتماد نیست و هرلحظه ممکنه همه‌چیز عوض بشه بهش می‌گم برادر من وقتی تا هزار و پونصد این رشته قبولی داره یعنی که چی من با رتبه‌ی ششصد قبول نشدم و می‌گه کوتاه نیا و حتماً پیگیری کن.
افتادم دنبال سهمیه و مددی می‌گه درست می‌شه اما امروز کدم کار نمی‌کرد و من رو سایت به رسمیت نمی‌شناخت .
قبل این‌که برم توی سایت به داداشم ویس دادم می‌گم چی انتخاب کنم و چطوری و همه‌چیز رو براش گفتم و آه این پسر همیشه قلبمو به درد میاره انقدر احساسی و زیبا و مطمئن باهام حرف زد که رقیق شدم قشنگ. گفت پای انتخابت بمون مهم نیست چیه مهم اینه که مال توعه.و گفت خوشحاله که دارم می‌جنگم برای چیزی که می‌خوام و پشتم می‌مونه. و من اون لحظه داشتم به این فکر می‌کردم که چه‌چیزی واقعاً چه چیزی جز این اطمینان می‌تونست در لحظه قلبمو روشن کنه؟بعد بابا و حرفاش این بشر همیشه منو نجات می‌ده.
اما سایت باز نمی‌شه و من دیگه این‌بار نشستم و گریه کردم..از تموم گیر و گورایی که افتاده سر راه انتخاب رشته‌م و بلد نیستم تنهایی هندلشون کنم.
غمگینم دوستان.

غمگین.

  • آسو نویس

نظرات (۳)

وای :(

غمگین نباشی :(((

همه چی درست میشه دعا میکنم واست :)

 

پاسخ:
ممنون بچه:(*
برام دعا کن 💙
  • مــاهان (ف.چ)
  • سلام. برای استفاده از مدالت باید بهشون خبر بدی. وقتی مددی میدونه و اسمت رو توی لیست برای سنجش میفرسته، به‌زودی امکان انتخاب رشته دوم برات فراهم میشه. مهم اینه که به باشگاه حتما گفته باشی، من نگفته بودم و نمی‌دونستم باید بگم و دچار مشکل شدم. گویا گفتی.

    لازم نیست نگران باشی. با مدالت حتما هرچی که بخوای قبولی. البته حتما کسانی اطرافت هستن که اینو بهت بگن، ولی دوستی این پست رو برام فرستاد و من هم ترجیح دادم یه بار دیگه تاکید کنم جای نگرانی نیست.

    پاسخ:
    سلام
    متوجه این ماجراهستم
    اما ماجرا اینه که کسایی هستن که همین امسال با رتبه‌ی بدتر از من قبول شدن.
    به خاطر به تجربه‌ی شخصی هم که شده می‌خوام پیگیری کنم و حقمو بگیرم.
    می‌دونین چی می‌گم؟شاید در نهایت هم از مدالم استفاده کنم اما این‌جا واقعاً اشتباه شده.
    مرسی ازت:)

    گریه کن خربچه ولی یادت بمونه

    ممدی ایز گوود.

    پاسخ:
    ممدی کراشِ منه=))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی