-193- تو هم بخند و بگذر و فراموش کن
پسر، دلم برای خودم میسوزه.خیلی.ولی احساس میکنم اگه الآن به خودم اینو بگم ضعیف میشم، شل میشم و دیگه مرزای ذهنمو رعایت نمیکنم و وارد رابطههایی میشم که نباید .
اما حقیقت اینه که هرجور فکر میکنم حق با منه.
امروز وقتی دربارهش حرف زدم فهمیدم خیلی گناه دارم و حقمه این احساسا رو داشته باشم واذیت باشم و ناراحت بشم.
نیازهایی دارم که برطرف نمیشه و اگه بخوام برخلاف این روش برم راه درستی نیست، پس باز باید صبر کنم.اما من واقعا دختربدی نیستم برای خونوادم این چند وقته که مغزمو میخوره وقتی میبینم که واقعا دختر بدی نیستم ولی سرزنش میشم.
و میدونین کاش واقعا کاری کرده بودم و سرزنش میشدم، چون این محکوم شدن برای چیزی که در حقیقت وجود نداره خیلی دردناک و زجرآوره.
واقعا احساس هیجان سرکوب شده میکنم وقتی که قابلیتایی رو توی وجودم میبینم که نمیتونم توی محیطم و آدمای دورم بروزشون بدم و خاک میخورن.
دلم برای خودم میسوزه وقتی میبینم به هیچکس تعلق ندارم اما با همه هستم.
غصه میخورم برای خودی که میجنگه..تنها..و صبر میکنه تا مرزای ذهنیشو نشکونه. غصه میخورم برای اینکه آرمانای بزرگی دارم اما آدمای دورم مجبورم میکنن اونا رو در حد خودشون پایین بیارم.
بیا بغلم و پسر حق داری.
اما بجنگ و صبر کن برای چیزایی که قبولشون داری.
- ۹۷/۱۲/۱۸