آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.
مدام میدوی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...
با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد...

بایگانی
نویسندگان

-312- جمع تیکه‌پاره‌ی ما

سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۴۸ ب.ظ

کاش این کاری که الآن دارم می‌کنم اسمش بلندشدن باشه، کاش این اشتباهایی که کردم قابل جبران باشه و کاش انقدر آدما رو از دست ندم و از خودم نرنجونمشون. یا حتی کاش همه‌مون انقدر تیکه‌پاره نبودیم که زورمون نرسه به هم کمک کنیم. الآن هرکسی فقط سعی می‌کنه تیکه‌های خودشو جمع کنه درحالی‌که میبینه دوستش از خودش تیکه‌پاره‌تره.

  • آسو نویس