آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.
مدام میدوی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...
با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد...

بایگانی
نویسندگان

-269- تکه‌پاره‌های غیر منسجم

سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۲۲ ق.ظ

▪ما چقدر عوض شدیم. چقدر راحت درباره‌ی چیزایی با هم حرف می‌زنیم که برای بزرگ‌ترامون هنوز تابوعه. ری‌اکشنایی نشون می‌دیم به اتفاقات که برای خودمون خیلی حل‌شده و ساده است اما نسل قبلی ما هیچ‌جوره حتی نمی‌تونه به این شکلی بودن فکر کنه. چقدر راحت بروز می‌دیم، حرف می‌زنیم راحت اشتباه می‌کنیم و راحت‌تر از اشتباه کردن اقرار می‌کنیم و ازش می‌گذریم. خودمونو می‌اندازیم تو آغوش چالش‌ها، مرزای ذهنی خودمون و دیگران رو رد می‌کنیم و درسته که از استرس نفسمون بالا نمیاد اما با افتخار و با صدای بلند داد می‌زنیم اشتباهم باش.
تهش چی می‌شه؟ وقتی از دل چالش بیرون میایم توقع می‌ره عاقل شده باشیم اما دنبال اشتباه بعدیمون می‌گردیم.
چقدر راحت دوست داشته می‌شیم و دوست می‌داریم و عادت می‌کنیم.

▪علاقهی زیادی دارم به این‌که همه‌چیز رو با هم هندل کنم و نمی‌خوام بپذیرم که نمی‌تونم.البته که در نهایت این کار رو انجام می‌دم اما کاملا با خودم در جنگم. کمال‌گراییم لحظه‌ای راحتم نمی‌ذاره.نمی‌تونم یه کار نصفه و نیمه انجام بدم و اگه مجبور بشم مدام تو ذهنم پسش می‌زنم.


▪این روزا که نادر ابراهیمی می‌خونم، رویکردم کاملا نسبت بهش شبیه قرص‌های مسکنه. می‌خونم که زنده بمونم.هر چند که گاهی خودش موجب مرگم می‌شه.راستی مسئله‌ی ما همیشه این نیست؟
چیزی که می‌تونه زنده نگهمون داره می‌تونه باعث مرگ بشه.
امروز یه متن خوندم درباره‌ی این‌که ما به اندازه‌ی آدمای دورمون آسیب‌پذیریم.هرچقدر دیوار بین خودمون و آدما رو بلندتر بکشیم امنیتمون بیشتر تامینه. اما می‌دونی از یه جایی به بعد تصمیم میگیریم که اجازه بدیم آدما بهمون نزدیک بشن و همون قدر که یه رایطه می‌تونه برامون ثمربخش باشه می‌تونه آسیب‌ بزنه.فقط ما این آسیب‌پذیری رو قبول می‌کنیم. یا همون جمله‌ی《نمی‌تونی بگیری تا که ندی از دست》


▪دل‌تنگیم برای جنس نوع بشر رو دیگه فقط برای خودم نگه می‌دارم.عکساشونو نگاه می‌کنم باهاشون حرف می‌زنم و ویدیوکال می‌کنم و تقریبا بعد هر ویدیوکال میانگین چند دقیقه براشون گریه می‌کنم.

▪ذهنم مثل همیشه انقدر شلوغه که ایده‌هام برای نوشتن میان تو ذهنم اما نمی‌تونم نگهشون دارم چون تمرکزم رو از دست دادم.چیه این زندگی.

  

  • آسو نویس

نظرات (۴)

دقیقا. حداقل کسی که زیاد اشتباه میکنه، بلده عذر خواهی کنه و پافشاری روی اشتباهش نمیکنه. ازش میگذره. کسایی که خودشون رو معصوم میدونن وقتی اشتباهی هم میکنن به روی خودشون نمیارن یا دروغ میگن و انکار میکنن... 

البته ماها هم تصمیم نگرفتیم اینجوری باشیم. اونا هم تصمیم نگرفتن. اقتضای تکامل فکره آدماست بنظرم.

 

پاسخ:
ازش می‌گذره.دقیقا. و وقتی خودت رو عاری از خطا ببینی با یه اشتباه مب‌مونی توش. جلو نمی‌ری.توصیف دقیقی بود.
آره..شاید تکامل فکر و شاید هم یه بخش زیادیش مدل جهانی که ما باهاش درگیریم.دایره‌ی آدمای دورمون و دوستامون و جو دورمون
  • هانیه ‌‌‌‌
  • درباره‌ی تیکه‌ی اول حرفت انقدر تجربه‌‌ها‌ی جدید و حرف‌های آشفته دارم که نمی‌تونم بنویسم‌شون. من این جرئت و نترسیدن رو دوست دارم؛ ولی احساس می‌کنم هنوز بین محافظه‌کاری نسل قبل و بی‌پروایی نسل جدید معلق‌م. 

    پاسخ:
    اولا که بَه.خوشحالم که این‌جایی بچه‌ی زیبا.
    دو این‌که ببین می‌دونی مسئله چیه تو باز هم با تموم این محافظه‌کاری‌ای که می‌فهمم منظورت چیه باز هم جسورتری به گمونم از نسل قبلت.و ابن‌گه این جسارت اشتباه کردن همراه مب‌خواد.
    یعنی باید یکی باشه که اون محافظه‌کاری که ته ذهن تکعه رو از بین ببره با حدافل کم‌رنگ کنه و به مرور زمان می‌بینی که معاشرت با آدمای جسور به توعم این جسارت رو داده.

    قبول دارم که جسورتریم ولی نمی‌دونم خوب‌تره یا نه.

    پاسخ:
    ببین واقعا هم شاید نشه ارزش‌گذاری کرد به صورت کلی
    باید توی مصداق‌‌هاش دید و معیار مشخص کرد.
    اما کلا من به شخصه خود این روحیه جسور بودن رو می‌پسندم این که در بند چهارچوبای خاصی نباشه ذهنت.

    هوم، موافقم.

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی