آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.
مدام میدوی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...
با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد...

بایگانی
نویسندگان

-81- آینده مبهم

پنجشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۵۶ ق.ظ



photo by : me

دلم همه جا هست جز جایی که باید..میان غروب های رفته پاییز وقتی نسیم صدای اذان را از لا به لای برگ های زرد و نارنجی وارد کلاس می کرد.دلم میان ترس های آن روز هایم گیر کرده است..برای تلاش هایی که نمیدانم از کجا و برای چه بود..میان تنفر و عشقی که به آدم ها پیدا کرده بودم..میان طعم شیرین خامه کیک وسطِ ترافیک.

دلم گیر کرده است میان خنده های از ته دلم..وقتی که کوچک تر بودم، کوجک تر از چیزی که هستم و این که هر چقدر بزرگ تر میشوم ترس هایم بیشتر میشود و توان مقابله ام به نسبت بیشتر و این مهم ترین نکته ای است که میان بزرگ شدن حس می کنم..من ۱۶ساله شده ام ..درست ترش این که چیزی نمانده است تا ۱۶ سالگی و این نشان می دهد که کمتر از دو سال دیگر من ۱۸ساله خواهم شد..و هجده ساله شدن یعنی بزرگ شدن..بزرگ شدنی که هیچ قسمتش دست خودت نیست..انگار مستقل شده ای و باید از دیگران برای کارهایت اجازه بگیری..انگار بزرگ شده ای اما هنوز هم ترس هایت را همراهت حمل می کنی..نمیخواهم بگویم میترسم که نباید بترسم ..این را خی لی وقت است با خودم قرار گذاشته ام..به خودم قول داده ام که ترس هایم را نشان ندهم و جلو بروم..تا تهِ هر چیزی می روم..با ترس می روم..بارها سکته میکنم اما تا تهِ قضیه می روم..حالم خوب است..این روزها حالم خوب است..اما دو ماه دیگر ۱۶ساله می شوم..و کارهای زیادی برای انجام دادن دارم..لیست کرده ام که قرار است تا قبل کنکور کجا باشم..هیچ امیدی ندارم..هیچ راهی ندارم..و تنها یک ترس دائمی با من است که اگر نشد..اگر نرسید..اگر نتوانستم..

پ.ن : آینده ام به مبهمی همین عکس است..

پ.ن : چند روز تا اربعین مونده؟[جاده به جاده..پای پیاده...جاموندم اما زائر زیاده...]


  • آسو نویس

نظرات (۴)

سن سختیه ولی سختش نگیر بذار بگذره برا خودش. 
+ آسو اسمت رو دوست دارم
پاسخ:
آسو یعنی افق :)
اسم کردیه. اسم یکی از نوازنده‌های ایرانی مورد علاقه‌ام آسوئه :)
پاسخ:
چ قشنگ :))
خودت انتخاب می کنی که ترس هات رو با خودت ببری یا نه. تا دیر نشده همین جا دفنشون کن. شونزده سالگیت یه ذره زوده، ولی مطمئن شو که تولد 17 سالگیت، هیچ آرزوی نوجوانانه یا ننگ نوجوانانه ای نمونده باشه برات.
پاسخ:
عاااا :-قلبِ ابی
به عنوان کسی که 17ش رو هم تموم کرده بهت میگم که اون حد فاصل 16 تا 17 رو خیلی حواست باشه بهش. حقیقتا سال غریبیه. 
خانم استیسی ،معلم آن شرلی، می گفت حواستون باشه وقتی 20 سالتون شد شخصیتتون دیگه شکل گرفته. حواستون باشه که تا اون سن چی کارا می کنید.
حقیقتا نگران کننده ست.
پاسخ:
آن شرلی :))دوسش دارم چون دوسش داری:)) و موافقم با معلمش
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی