-296- تمرین تمرکز
- یه روزایی فقط دلم میخواد یه تغییری ایجاد کنم، جای کتابا رو عوض کنم، بکگراند گوشیمو عوض کنم، ساعت خوابمو عوض کنم، ساعت بیدار شدنم رو، عادتایی که توی لباس پوشیدن دارم مثلا بستن همیشهی ساعت مچی رو انجام ندم، به جای مسیر همیشگی، راهمو عوض کنم.
- می دونم که باید شایستگیمو به کائنات نشون بدم اما یه وقتایی زورم نمیرسه، میدونم که اینجا جاییه که باید به خود سخت بگیرم که بتونم رشد کنم اما درست توی همون لحظه ول میکنم، خسته میشم مگه اینکه یه دستی دستم رو محکم بگیره. دو شب مجبور شدم برای تموم شدن یه کاری دیرتر بخوابم و فکر میکنین چی باعث این شد؟ خودم؟ اینکه میدونستم مهلت کمی دارم؟ نه! اگه خودم بودم کنار میکشیدم و از استرس به خودم میپیچیدم و میگفتم دیگه نمیتونم ادامه بدم اما زهرا نذاشت بیفتم، گفت امشب تمومش میکنیم و من مثل یک ماشین تایپ -واقعا همچون یک ماشین تایپ- شروع کردم به کار انجام دادن. خسته نشدم، کوتاه نیومدم چون قول داده بودم.
- فکر میکنم اون نقطههایی که توی زندگی آدما یش میاد و تغییر می کنن دوباره داره بهم نزدیک میشه. این حملههای ناگهانی روحی مثل خواستن تغییر نشوندهندهی یکی از اون نقطههاست. برای سالم بیرون اومدن ازش نیاز به سکوت دارم، سکوت در عین شلوغی.
- کرونا نمیذاره راحت تجدید روحیه کنم، یه همچین وقتایی که فشار زیادی رومه و نمیتونم هیچی رو سر برنامه جلو ببرم باید برم یه جای شلوغ ساکت بشینم و فقط تماشا کنم. انقدر خودم رو غرق کنم که دیگه هیچی نفهمم. تمرین تمرکز کردن با خودم.
- دلم نمیخواد هیچ ارتباط جدیدی بگیرم، دلم نمیخواد مجبور باشم که دیالوگ برقرار کنم، دارم نزدیک میشم به یکی دیگه از همون دورههای گذار. اون وقتایی که یه هو توی خودم فرو میرم و در رو میبندم و نمیذارم هیچ کس وارد بشه. اون زمانی که صبر میکنم تا پوست بندازم. اما میدونین چیه؟همیشه توی همچین دورههایی مجبوری بیشترین حد ارتباط برقرار کردن رو داشته باشی متاسفانه.
- ۹۹/۰۶/۲۴