آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.
مدام میدوی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...
با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد...

بایگانی
نویسندگان

-257- واگویه‌های پریشان

يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۳۶ ب.ظ

 من یاد گرفتم، من دیدم، من خوب شنیدم. فکر کردم نشستن و تماشا کردن اشتباهه اما درست بود. چون هر بار زیاد دست و پا زدم  همه‌چی بدتر شد.

طوبآ می‌گه صبر کن، زیاد جو نده، حواس کائنات رو پرت نکن، بذار خدا بدونه کدوم دریچه رو باز کنه و برات ازش نور بفرسته. البته قبل‌تر فاطمه اینو بهم گفته بود، اون همیشه حقایق رو می کوبونه تو صورتم و من همیشه مقاومت می‌کنم و سکوت می‌کنم و در مرحله‌ی آخر تسلیم می‌شم. این بار هم. فاطمه گفت مشکل تو اینه که همیشه می‌خوای یه کاری بکنی. نکن آقا. آروم بشین.

اما من همیشه گفتم با من تلاش کن که بدانم نمرده‌م این تناقض کجا حل می شه؟

امروز روز خوبی برای خوندن کلماتِ آدم‌ها است پس برای چندمین بار می‌رم و کلمه‌های آدما رو می‌خونم. چی دستگیرم می‌شه اما؟ یه قلبِ رقیق.

طوبآ برای گیله‌مرد نوشته بود: رقیق‌قلبِ قوی روح و خب دتس‌ایت. - چون بزرگ‌ترین مشکلم با آدما اینه که فقط رقیق‌قلبن و قوی‌روح نیستن!-

ذهنم باز می‌پره و این از مدل نوشتنم و حرف زدنم معلومه، جمله‌هام تموم نمی‌شن، ته ندارن.

غزاله باز هم راست می‌گه بنشینم و صبر پیش گیرم.

یه چیزی این روزا مغزم رو می‌خوره که حتی بلد نیستم بیانش کنم پس هی موکولش می‌کنم به بعد، نمی‌دونم این بعد می رسه یه روزی یا نه.

اما به لیلی قول حرف زدن درباره‌ش رو دادم که خودم رو موظف کنم به حرف زدن.

کاش بگم آه و خودتون بفهمینش.

این روزا به این فکر می‌کنم که رها کردن رو بلدم یا نه؟ می‌بینم که نه، خی‌لی وقته زور رها کردن ندارم اما خب زور چنگ زدن و نگه داشتن هم نه.

دارایی‌هام نیاز به ترمیم دارن.

همیشه همیشه همیشه.

دلم ادبیات می‌خواد.. ادبیاتِ نجات‌بخش.

پ.ن: -ولی چشماش برق می‌زد و برق چشماش من رو ترسوند-

  • آسو نویس