آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

آســـو

تا افق را نظاره خواهم کرد

هوا که آرام شد به خوشحالی هایمان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که دنیا جای عجیبی است،هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و در عین حال همه چیز قابل پیش بینی است.
مدام میدوی و میدوی و گاهی میرسی و گاهی هم نمیرسی...در بین راه زمین میخوری و بلندت میکنند...امیدوار میشوی و ناامید میشوی...پر و خالی میشوی...
با آدم هایی روبه رو میشوی...که هیچ کدامشان شبیه هم نیستند و دقیقا شبیه هم هستند،دنیا مکان عجیبی است...پر از تعادل است و تعادلی ندارد...

بایگانی
نویسندگان

-132- به خدایِ خودم قول می‌دهم که...

پنجشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۰۴ ب.ظ

برنامه‌ای که ادیت فیلم‌ها را با آن انجام می‌دهم یک بخش میزکار دارد..یکی از مهم‌ترین کارکردهایش هم این است که می‌توانی تمام فیلم ها و عکس‌ها و صوت‌های موردنیازت را آن‌جا دسته‌بندی و ذخیره کنی و هر زمان نیازت شد از بین آن‌ها انتخاب و استفاده کنی،اما قابلیت مهم دیگری که توجهم را جلب کرد چیزی است به نام گزینش..فیلترکردن انتخاب‌ها، به این صورت که می‌توانی انتخاب کنی در آن لحظه از آن همه صوت و فیلم و عکس به طور مثال تنها بخش صوت برایت قابل نمایش باشد.
نقلِ قولی موجود است با این مضمون که در این شب‌های قدر با خدای خودتان عهد ببندید یکی از کارهای زشتتان را تا‌آخر سال ترک کنید و در تمام سال برای ترکِ‌ آن تلاش کنید..امشب که بیست و سومین روز از ماه مبارک رمضان است و حالم به خاطر خی‌لی از حرف‌ها و شرایط خانوادگی و روحی خوب نیست می‌خواهم خوب ببینم..می‌خواهم گزینش کنم..عینکِ خوش‌بینی را به چشمم بزنم که در میانِ آن همه نگاه بد و شلوغ و گاهی هم حتی اشتباه زیبایی‌ها را ببینم..اول از همه نکات مثبت خودم و سپس نکات مثبت افراد را دسته‌بندی کنم..درست‌تر که نگاه می‌کنم مشکل ما همین است.همه چیز را با سوء‌ظن نگاه می‌کنیم از این‌که چرا فلان آدم همچین کاری کرد در حالی که ما حتی نمی‌دانیم دو دقیقه پیش چه حرفی با او ردوبدل شده است چه صدایی به گوشش خورده است و یا حتی او چه رفتاری از ما دیده است!
وقتی خود خدا می‌گوید هرطور که من را تصور کنید من همان‌طور در زندگی‌تان حضور پیدا می‌کنم..وقتی گفته است با حسن نیت تصورم کنید..با صفت رحمان و رحیم صدایم کنید پس حتما حکمتی پشت این حرف است ..ما برای حفظ روابمان نیاز به این نوع نگاه کردن داریم..

یا به قولِ سهراب «چشم‌ها را باید شست،جورِ دیگر باید دید..»

پ.ن :‌ عنوان یادآوری از صفحه‌ای از دفترخاطراتم است، حدودا هشت یا نه ساله بودم که دوستِ برادرم با خطی خوش برایم نوشت به خدایِ خودم قول می‌دهم که..

  • آسو نویس

نظرات (۴)

می‌دونم اون‌قدر شدنی نیست، ولی چاره چی‌ه؟ خودت رو از طرفم بغل کن...
پاسخ:
گره می‌خورم به خودم=)))
نشستم نوشتم. و قول دادم. 
و ممنونم که یادم آوردی چه طوری بهترین کاری که میشه توی همچین شبی انجام داد رو انجام بدم.
پاسخ:
خوشحالم که مفید بودم پس:))*
عنوان زیباترینه ..و منم حرف شایارو تایید میکنم که ممنون از یادآوریت. خیلی لازم دارمش.خیلی.
پاسخ:
و من دوباره تاکید می‌کنم خوشحالم که مفید و موثر بوده..  :))
ان شاالله همیشه زیبایی ببینییم،خوبه :)
پاسخ:
آره :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی